ورود / ثبت نام
0

جای خالی نقد روانکاوانه عکس و عکاسی

3670 بازدید
نقد روانکاوانه عکس و عکاسی 1
5/5 - (1 امتیاز)

نقد روانکاوانه عکس و عکاسی

نقد روانکاوانه عکس و عکاسی

نقد روانکاوانه عکس و عکاسی

نگاه تازه ای که در حوزه ی نقد طی دو جلسه گفتگو با دکتر محمد صنعتی روانکاو برجسته، از منظر روانکاوانه و ساخت شکنانه مطرح گردید؛ راه دیگری را برای نقد عکس در ایران نشان داد.
متاسفانه نقد آثار عکاسی در ایران هنوز زیربنای تئوریک و فلسفه ی محکم و قابل دفاعی ندارد و آنچه به نام نقد ارائه می شود بیشتر نگرش های شخصی به این گونه آثار و بعضا فضل فروشی هایی به ظاهر روشنفکرانه است.

اگرچه اسماعیل عباسی عزیز، زمانیکه سردبیری مجله ی دوربین عکاسی را به عهده داشت با گشودن صفحاتی در آن نشریه به منظور طرح مباحثی در این خصوص و چاپ مطالبی تحت این عنوان (البته غیر حرفه ای و توسط جوانان آماتور) و نیز ترجمه و انتشار کتابی با عنوان نقد عکس از تری برت استاد دپارتمان هنر دانشگاه اوهایو کوششهایی را برای معرفی و ایجاد زمینه هایی برای نقد درست عکس انجام داد.

ولی در جامعه ای که نزدیک به سی هزار فارغ التحصیل عکاسی از محافل دانشگاهی و آکادمیک دارد و دهها هزار شیفته و دلسوخته ی عکاسی که به طرق مختلف و شاید بسیار بیشتر از دانش آموختگان محافل آکادمیک در این زمینه فعال و مولدند؛این کوشش ها فقط در حد بارقه های امیدی بشمار می آیند که مشکل را از ریشه حل نمی کند و اصل و اساس کار همچنان می لنگد.

نگاه به عکس، ساختار و اجزاء تشکیل دهنده و ارتباط میان آدمهایی که در عکس حضور دارند؛ از جنسی که دکتر صنعتی معرفی کرد و در گفتگوی مفصل خود با ما به طور گسترده آن را تشریح کرده و در سایر رشته ها از جمله ادبیات، نقاشی و سینما نیز از وی سراغ داریم نگرشی تازه در دنیای هنر ما است.

خود وی بر همین اساس تاکنون آثار هنری – متعددی از جمله بوف کور و سه قطره خون صادق هدایت، بعضی از آثار صادق چوبک، آثار سینمایی آندره تارکوفسکی و بعضی از کارهای عباس کیارستمی و سهراب شهید ثالث، شعر مهدی اخوان ثالث، نقاشیهای منوچهر معتبر و علیرضا اسپهبد را در این حوزه ها مورد تحلیل قرار داده که به جرات باید گفت مسیر نقد این گونه آثار را در ایران تحت تاثیر قرار داده است.

نقد ادبیات، سینما و نقاشی در کشور ما، سنت و ریشه های بسیار عمیق تری در مقایسه با عکاسی داشته ولی عکاسی از شرایط مطلوبی برای یک گفتمان انتقادی مطلوب بی بهره است و البته اغراق نیست اگربگوییم هنوز عکاسان ما و بعضا حتی اساتید عکاسی ما به تفاوت میان نقد و تحلیل توجه ندارند چه رسد به این که بخواهند با اعتقاد به دخالت این علم در هنر عکاسی به تحلیل روانشناختی عکس و عکاسی بپردازند.

طی یکصد سال گذشته، به دنبال فروید از آثار هنری بزرگی چون هملت اثر جاودانه شکسپیر و آثاری از لئونارد داوینچی و میکل آنژ و پس از او مطالعات و بررسی های یونگ و همکارانش در این خصوص و همچنین عقاید و نظرات دیگرانی که از این منظر در این زمینه ها کار و تحقیق کردند، نگرش به اینگونه آثار و نتیجتاً نقد هنر در جهان دچار تحول و دگرگونی های اساسی گردیده است.

بسیاری از بزرگترین شخصیت های فکری و فرهنگی جهان معاصر از جمله میشل فوکو، ژاک دریدا و باتای در بستر روانکاوی بالیده اند، ولی متاسفانه نه تنها عکاسی بلکه کلیت جامعه هنری ما هنوز با روانکاوی و تاثیری که آشنایی با این رشته می تواند در خلاقیت هنری داشته باشد بیگانه است.

این که عکاس چرا عکاسی می کند و چه رازی در ثبت آنچه همگان می بینند و بی تفاوت میگذرند وجود دارد که اورا شیفته و مجذوب می کند قابلیت بررسی و تحلیل روانکاوانه دارد با این وصف و صرفنظر از مسائلی از این دست نمی توان و نباید از کنار هیچ عکسی به غفلت گذشت و صرفا همانی را دید که وجه ظاهری آن نشان می دهد و همگان می بینند.

تمامی عکسها حتی با موضوعات یکسان از یک زاویه و یک لحظه ای به خصوص حتی در جایی که اتفاق زمانی دارند گرفته نمی شوند .در کنارهم قرار گرفتن جزئیات یک عکس، ترکیب بندی و چینش عناصر موجود در آن حتی از موضوعی واحد، علیرغم تشابه یکی نیستند و از حضور و غیاب جداگانه ای برخوردارند.
عکاس، خود و موضوع مورد عکاسی اش را چقدر می شناسد؟
آیا شکل گیری عکس از روی اتفاق است؟ خودآگاهی و ناخودآگاهی عکس چه تاثیراتی بر نتیجه ی عکس می گذارد و کدام به واقعیت نزدیک تر است؟
چرا در مقابل دوربین ژست می گیریم و یا حالتمان عوض میشود؟ ژست چیست؟
خود عکاس چقدر به چرایی عکاسی و مسائلی از این قبیل که در نتیجه کارش تاثیر می گذارد آگاه است؟

ما براساس یک فرهنگ جا افتاده ی اشتباه، به دلیل عدم شناخت کافی از خودمان، دیگران و اصولا چیدمان و روابط و ضوابط زندگیمان، با آزارهای روحی زیادی روبرو هستیم.
با این حال ترجیح می دهیم به جای درک واقعی خود و کارهایمان برای خودمان ناشناخته باقی بمانیم . آشنایی یک هنرمند با تحلیل های روانکاوانه ی رفتارها و واکنشهایش درمقابل واقعیت های زندگی و هستی به طور اساسی باعث تحول در نگرش و درنتیجه خلاقیت هنری او می شود.

رویگردانی ما از این اشنایی و شرایط محیطی، آزارهای روحی ما را دائما افزایش میدهد.

اما بازهم مشورت با روانکاو را گذاشته ایم برای دیوانگان. این گریز از روانکاوی موجب بیگانگی ما با تحلیل های نویی میشود که در مورد آثار هنری در دنیا صورت می گیرد. کشف ناشناخته های روح یک هنرمند و آثار او در تکامل خلاقیت هنری و ارتقاء ارزش های هنرمندانه ی کارش تاثیر شگرفی دارد.

هنر معاصر ارتباط تنگاتنگی با روانشناسی، فلسفه، جامعه شناسی و تاریخ دارد ولی بسیاری از عکاسان ما با این مقوله ها آشنایی چندانی ندارند.روانکاوی در دنیای معاصر شیوه های تحلیل و نقد هنر را دگرگون کرده است.حرفهای دکتر صنعتی جذاب، شنیدنی و باور کردنی است و جا دارد که بارها شنیده شود. می توان با برگزاری سمینارها و کارگاههای آموزشی تخصصی در این مورد دست اندر کاران و علاقمندان به این رشته را با دیدگاه های نقد و تحلیل ساختارشکنانه ی آثار هنری و عکس و عکاسی، از این نوع، آشنا کرد.

پیشرفت عکاسی ما نیازمند بسط و گسترش فرهنگ نقد است. فقدان این ضرورت اساسی باعث شده که بسیاری از کارهایی که در عکاسی ما به خصوص توسط نسل جوان تولید و عرضه میشود کپی برداری و تقلیدهایی سطحی از آثار غربی باشد که به سادگی از طریق اینترنت به آن دست پیدا می کنند.
کافی است نگاهی به عکس های یازدهمین دوسالانه ی عکس ایران بیندازیم تا ببینیم چقدر از آثاری که در عکاسی ما تولید و عرضه می شود؛ نتیجهی مکاشفات اینترنتی این عزیزان جوان است. البته گاهی هم متوجه آنان نیست زیرا جز اینترنت منابع کافی و قابل اتکایی که به ارتقاء کیفی کارشان کمک کند در اختیار ندارند.به نظر می رسد که ما گرفتار یک دورباطل شده ایم.

در بیشتر گردهم آییها، سمینارها، سخنرانیها و گفتگوهایی که معمولا در پی آمد بعضی مسابقات و نمایشگاه های گروهی برگزار می شود؛ دائما افراد ثابتی حضور یافته و حرف های معینی را برای جوانان شیفته تکرار میکنند. حرفهایی که شاید بارها شنیده باشند. بنابراین طبیعی است که برای نوشیدن از چشمه های جدید آگاهی و علم، به منبع ارزان، سهل الوصول و بی منت اینترنت رجوع کنند.

با حفظ احترام به اساتید عزیز باید گفت که کالبد عکاسی ما نیازمند خون تازه است. باید برای نسلی که پا گرفته حرف های تازه ای داشت.
حرفهایی از جنس زمان . بدون تردید، رشد و بالندگی عکاسی ما از این به بعد در گرو بسط و گسترش فرهنگ نقد است. البته نه از نوعی که بعضا در گوشه و کنار به عنوان نقد میخوانیم ولی در واقع قلمبه گوییهایی است که بیشتر از نقد، می خواهد فضل و دانش نویسندگانش را به رخ خواننده بکشد.

ده ها سال است که دیگر زمانی که عکاسی را شکار لحظه ها میدانستند گذشته است.
حدود پنجاه سال پیش آرتور روتشتاین عکاس مستندی که کارش از منظر عکاسی امروز کاملا کلاسیک است؛ گفت که عکاسی تعبیر و تفسیرلحظه ها است.
این گفته ی کسی که حدود هشتاد سال پیش عکاسی میکرد یعنی این که ما بر خلاف آنچه که گاه بنا به مقتضیات و بعضا از سر بی اطلاعی گفته می شود؛ از دیدگاه های جدید عکاسی عقب مانده ایم.
بنابر این باید هم انتظار داشته باشیم که جوانان ما برای جبران عقب ماندگی در جستجوی منابع تازه و نو باشند. برای تعبیر و تفسیر لحظه های امروز باید به سلاح های کارآمد امروزی مجهز بود. فلسفه، جامعه شناسی، روانشناسی و روانکاوی، ادبیات و … آدمهای مطلع و با سواد در تمام زمینه ها داریم.

باید به آنها نزدیکتر شویم. باید از حصار خود بیرون بیاییم و از عکاسی راههای مختلفی را به سوی دیگر رشته ها بگشاییم. حرفهای شنیدنی دکتر صنعتی این ضرورت را آشکار می کند.

 

افشین شاهرودی

منبع: فصلنامه عکاسی خلاق

مرکز آموزشهای هنری و سینمایی دارالفنون

آیا این مطلب را می پسندید؟
https://darolfunun.com/?p=1302
اشتراک گذاری:
واتساپتوییترفیسبوکپینترستلینکدین

نظرات

1 نظر در مورد جای خالی نقد روانکاوانه عکس و عکاسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

  1. اموزشگاه عکاسی حرفه ای وکلاس عکاسی خوب فقط اموزشگاه دارلفنون واقعااموزشگاه عکاسی تهران بهترازدارلفنون ندیدم.

    12

× سوالی دارید؟